گفت یارب ازچه خوارم کرده ای
برصلیب عشق دارم کرده ای
خسته ام زین عشق دل خونم نکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن
گفت:ای دیوانه لیلایت منم
دررگت پیدا و پنهانت منم
سالها با جور لیلی ساختی
من کنارت بودم و نشناختی